loading...
سایت سرگرمی وتفریحی تک عشق
تبلیغات

http://img4up.com/up2/30975998802685869581.gif

آخرین ارسال های انجمن
&محسن قورزایی& بازدید : 310 چهارشنبه 31 خرداد 1391 نظرات (0)

IMG4UP

داستان آموزنده از ناپلئون

به هنگام اشغال روسیه توسط ناپلئون دسته ای از سربازان وی ، درگیر جنگ شدیدی در یکی از شهر های کوچک آن سرزمین زمستان های بی پایان بودند که ناپلئون به طور تصادفی ، از سربازان خود جدا افتاد ...

گروهی از قزاق های روس، ناپلئون را شناسایی کرده و تا انتهای یک خیابان پیچ در پیچ او را تعقیب کردند . ناپلئون برای نجات جان خود به مغازه ی پوست فروشی ، در انتهای کوچه ی بن بستی پناه برد . او وارد مغازه شد و نفس نفس زنان و التماس کنان فریاد زد : خواهش می کنم جان من در خطر است ، نجاتم دهید . کجا می توانم پنهان شوم ؟

پوست فروش پاسخ داد عجله کنید . اون گوشه زیر اون پوست ها قایم شوید و ناپلئون را زیر انبوهی از پوست ها پنهان کرد . پس از این کار بلا فاصله قزاق های روسی از راه رسیدند و فریاد زدند : او کجاست ؟ ما دیدیم که وارد این مغازه شد . علی رغم اعتراض پوست فروش قزاق ها تمام مغازه را گشتند ولی او را پیدا نکردند و با نا امیدی از آنجا رفتند. مدتی بعد ناپلئون از زیر پوست ها بیرون خزید و درست در همان لحظه سربازان او از راه رسیدند .

پوست فروش به طرف ناپلئون برگشت و پرسید : باید ببخشید که از مرد بزرگی چون شما چنین سوالی می کنم اما واقعا می خواستم بدونم که زیر آن پوست ها با اطلاع از این که شاید آخرین لحظات زندگی تان باشد چه احساسی داشتید ؟

ناپلئون تا حد امکان قامتش را راست کرد و خشمگینانه فریاد کشید : با چه جراتی از من یعنی اپراطور فرانسه چنین سوالی می پرسی؟

محافظین این مرد گستاخ را بیرون ببرید، چشم هایش را بسته و اعدامش کنید. خود من شخصا فرمان آتش را صادر می کنم .

سربازان پوست فروش بخت برگشته را به زور بیرون برده و در کنار دیوار با چشم های بسته قرار دادند . مرد بیچاره چیزی نمیدید ولی صدای صف آرایی سربازان و تفنگ های آنان که برای شلیک آماده می شدند را می شنید و به وضوح لرزش زانوان خود را حس می کرد . سپس صدای ناپلئون را شنید که گلویش را صاف کرد و با خونسردی گفت : آماده ….. هدف …..

با اطمینان از این که لحظاتی دیگر این احساسات را هم نخواهد داشت، احساس عجیبی سراسر وجودش را فرا گرفت و به صورت قطرات اشکی از گونه هایش سرازیر شد. سکوتی طولانی و سپس صدای قدم هایی که به سویش روانه میشد… ناگهان چشم بند او باز شد. او که از تابش یکباره ی آفتاب قدرت دید کاملی نداشت ، در مقابل خود چشمان نافذ ناپلئون را دید که ژرف و پر نفوذ به چشمان او می نگریست.

سپس ناپلئون به آرامی گفت : حالا فهمیدی که چه احساسی داشتم؟

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
این سایت برای تمام عاشقان ساخته شده است . بنده امیدارم تمام عاشقان به عشقشون برسن .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • بروزترين سايت عاشقانه
  • خرید
  • چت روم فیس بوم فارسی
  • ونوس حشره خوار
  • سایت کانون هواداران پرسپولیس
  • یاس کبود (همه چیز از همه جا)ا
  • شعرستان
  • فروش ساعت
  • ارسطو
  • تبادل لینک تی ان تی کد
  • پاتوق دختر پسرای عاشق
  • جنجال چت بهترین وبزرگترین سایت دوست یابی وچت
  • آموزش آشپزي*نكات خانه داري
  • دانلود بهترين ها براي موبايل
  • کتابخانه مجازی راز
  • کتابخانه مجازی راز
  • .::Belalim-Benim::..
  • سیاه چاله افزایش آمار الکسارنک
  • بکس ایران
  • دانلود بازی
  • !.....متنوع......!
  • افزونه وردپرس
  • گل ارکیده
  • تبادل لینک
  • بازيهاي آنلاين جذاب و اکشن و مهيج
  • تبادل لینک اتوماتیک
  • گرافیک
  • طراحی سایت
  • تبادل لینک
  • آموزش همه چیز از همه جای اینترنت
  • پایان نامه-مقاله حرفه ای
  • پ ن پ
  • برگ سبز اقلید
  • دوازدهمین خورشید
  • خبرگــــــذاری ایـــــــران
  • دیدنی ترین های وب
  • فروشگاه بازیهای کامپیوتری
  • آبجی نسرین
  • تبادل لینک
  • ثبت دامنه
  • خرید عینک آفتابی
  • داداش ایوب
  • فروشگاه اینترنتی
  • سایت تفریحی سومان
  • اينترنت بدون محدوديت - ساكس
  • »-(¯`بــــــاحــــالـــــ...´¯)-»
  • افزایش آمار | تبادل لینک
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • قیمت روز خودروی شما
  • دانلود سریال جدید
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    این سایت راچگونه ارزیابی می کنید
    کدوم یکی رو ترجیح میدین ؟؟؟؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 200
  • کل نظرات : 88
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 191
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 29
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 41
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 101
  • بازدید ماه : 406
  • بازدید سال : 15,183
  • بازدید کلی : 163,619