دنیا را بد ساخته اند …
کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد …
کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری …
اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد …
به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است …
...
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
خداوندا
از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند :
فراموشش کن
خداوندا به هر کس که دوست میداری بیاموز
که عشق از زندگی کردن بهتر است و
به هر کس که دوست میداری بچشان که
دوست داشتن از عشق برتر است.
عشق زاییده تنهایی است….
و تنهایی نیز زاییده عشق است…
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد ….
کسی در پیرامونش نباشد !
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی
و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند…
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ……
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم
که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند
پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود.
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست
اسراف محبت است .
من هرگز نمی نالم…قرنها نالیدن بس است…
میخواهم فریاد بزنم…! اگر نتوانستم سکوت میکنم….